حالا كه فكرش رو مي كنم

Sunday, September 23, 2007

از خيلي وقت پيشتر از اينها دوست داشتم كه اين رشته ها رو بخونم، علوم اجتماعي، علوم سياسي، اقتصاد و مديريت! يه چيزي تو اين رشته ها هست كه وسوسه ام مي كنه كه بخونمشون از طرفي معتقدم كه فقط كساني كه ذهن هندسي و حسابگر دارن مي تونن مسايل رو بخوبي تحليل كنن حالا اين مساله مي خواد مساله اجتماعي باشه يا سياسي يا اقتصادي و يا مديريتي! پس بايد مهندسي هم مي خوندم. خوب تا اينجا مهندسي رو كه خوندم و MBA كه تازه كلاس هاش شروع شده تلفيق خوبي از مديريت و كمي اقتصاد هست، حالا كي به اون 2 تا برسم خدا مي دونه. حالا مني كه عاشق علوم سياسي و اجتماعي هستم يه وبلاگي رو پيدا كنم كه نويسنده اش يه خانم 25 ساله اي باشه كه دانشجوي دكتري علوم اجتماعي دانشگاه تهران باشه (كارشناسي و ارشدش رو هم تو دانشگاه تهران خونده ) و از طرفه ديگه كارشناسي علوم سياسي دانشگاه تهران باشه و در حال به پايان رسوندن دوره كارشناسي ارشد علوم سياسي باز هم دانشگاه تهران باشه؛ خوب مسلمه كه من بايد يه اين وبلاگ و مخصوصا به شخص خانم بهاره آروين حسودي كنم!!
نوشته هاي بسيار طولاني و فاصله كم زماني بين نوشته هاش باعث ميشه تا وبلاگ حالا كه فكرش رو مي كنم شايد نتونه وبلاگي جذاب براي همه باشه ولي دروغ چرا من با تك تك نوشته هاش حال مي كنم و همه رو شايد چند بار خوندم! در خوندنش شك نكنيد، البته وقتي كه زياد از نظرزماني در مضيقه نيستيد!
ديروز فرصتي دست داد كه در جلسه دفاعيه خانم آروين شركت كنم، بحث جالبي بود درباره گفتمان روشنفكري در بين سالهاي 1332 تا 1342 سالهايي كه كمتر در مباحث سياسي به اون پرداخته شده، نتيجه رساله اين بود كه گفتمان غالب در اون سالها گفتمان چپ و توده بوده و اثري از ليبراليسم در گقتمان روشنفكري نبوده.خانم آروين براي اثبات اين موضوع به بررسي نشريات اون سالها پرداخت كه صرفا با تكيه بر نشريات چنين نتيجه اي گرفتن مورد انتقاد دكتر زيباكلام و دكتر معيني واقع شد. البته نمره 19.5 كه به رساله ايشون داده شد نشون ميده كه اساتيد دفاعيات خانم آروين رو پذيرفتن!
پ.ن1: فكر نكنم دكتر زيبا كلام بتونه تو يه جلسه اي شركت كنه تيكه و متلك نندازه، ديروز هم آقاي دكتر كم نذاشتن!
پ.ن2: آدم بي فرهنگ بي فرهنگه!حالا مي خواد استاد دانشگاه تهران باشه يا هر كس ديگه. موبايل دكتر هاديان ديروز در حين جلسه 10 بار زنگ خورد و ايشون به همه تلفن ها جواب داد، حتي زخمت نكشيد رو ويبره بذاره!
پ.ن3: در حاليكه همه با لباس رسمي تو جلسه بودن من با تي شرت و شلوار جين اونجا بودم، بهر حال يه فرقي بايد بين مهندسا و علوم انساني ها باشه!
پ.ن4: اسم واقعي من ماكان علوي نيست، ماكان علوي اداي ديني است به بزرگ علوي و استاد ماكان در چشمهايش!
Powered by: Blogger