يكي از همين شب ها

Tuesday, August 02, 2005

يکی ازهمين شبها
لب ميزارم رو لبت
به موهات چنگ ميزنم
جون ميگيرم از تنت

يکی ازهمين شبها
گونه هاتو می بوسم
پيشت اقرارميکنم
نباشی من می پوسم

يکی ازهمين شبها
توو چشات زُل ميزنم
عشق و تفسيرميکنم
به تنت گل ميزنم

يکی از همين شبها
دست ميکشم به تنت
زير لب ميگم بِهت
ميميرم من از تبت

يکی ازهمين شبها
خواب و تحريم ميکن
متوو ضيافتِ نگات
عشق و تقديم ميکنم

يکی از همين شبها
واسه تو ساز ميزنم
شرمی از کس ندارم
تو بخوای جاز ميزنم

يکی ازهمين شبها
واسه تو غزل ميگم
از ماه و ستاره ها
حتّی از ازل ميگم

يکی از همين شبها
از گُلها آب می گيرم
می پاشم روی موهات
عطرش و قاب می گيرم

يکی ازهمين شبها
می شينيم پيشِ خدا
ما به هم يه قول ميديم
که نَشيم ازهم جدا
Powered by: Blogger