تضاد در اندیشه ها
Wednesday, July 12, 2006
سید تقی می گوید:" چرا مرگ بر ضد ولايت فقيه؟ به چه دليلي ما بايد براي كسي كه صرفا يك اختلاف عقيدتي با ما داره، مرگ بخواهيم؟!!!" چرا ما تفاوت اندیشه ها را نمی پذیریم؟ چرا ما تضاد را قبول نداریم.
زندگی یعنی انرژی و کار. انرژی هم از نیرو محرکه بدست می آید و اختلاف بین دو چیز باعث بوجود آمدن نیرو محرکه می شود.
اختلاف دما بین دو نقطه باعث انتقال حرارت می شود.
اختلاف غلظت بین دو ماده باعث انتقال جرم می شود.
اختلاف پتانسیل الکتریکی بین دو نقطه، باعث جریان الکتریکی بین آن دو نقطه می شود.
اختلاف فشار بین بین دو نقطه باعث به حرکت در آمدن سیال می شود.
اختلاف روحی زن و مرد باعث شکل گرفتن عشق می شود.
اختلاف جسمی زن و مرد باعث ایجاد لذت جنسی می شود
.اختلاف...................................................................
اختلاف عامل زندگی است و حتی می توان پا را فراتر گذاشت و نه فقط اختلاف بلکه تضاد را عامل زندگی و اساس دنیا دانست. اساس جهان بر تضاد است. از روز اول که هابیل و قابیل با هم جنگیده اند و تا ابد که جنگ ادامه دارد. اساس جامعه هم بر تضاد است همیشه ۲ طبقه متضاد در جامعه وجود دارد مردم و جهان.
در افکار و عقاید هم همینطور می باشد. اختلاف و تضاد باید وجود داشته باشد تا زندگی فکری و عقلی وجود داشته باشد. یکنواخت اندیشی و قالبی فکر کردن باعث مرگ فکری می شود. قانون تناقض بقا که در حیوانات وجود دارد در فکر ها و اندیشه ها هم صادق است . فکر و اندیشه ای که مخالف نداشته باشد دشمن نداشته باشد مرده است و می میرد.
آزادی اندیشه و اختلاف نظر لازمه یک جامعه پویا است. چه در بحث های علمی و چه اعتقادی . وحدت علمی مرگ است . جامعه ای که در آن قالب های علمی و اعتقادی وجود دارد ۲حالت بیشتر ندارد، یا استبدادی است و یا فکر و اندیشه ها مرده است. از خصوصیات جامعه زنده کشمکش علمی و اعتقادی است. این قضیه در دین هم صادق است. برداشتی که من از دین دارم اگر با برداشت همه علما و مراجع دینی فرق و اختلاف دارد دلیلی حتمی بر باطل بودن من نیست. بلکه حقیقت در قالب های فکری من و آنها با هم اختلاف شکل و ظاهر دارد. ابوذر و سلمان را حتما می شناسید . ۲ نفر از بزرگترین مسلمانان هستند. حضرت محمد درباره آنها می گوید:"اگر ابوذر به اسلامی که در قلب سلمان است پی ببرد، او را مرتد می خواند" آنها هر دو مسلمان واقعی هستند. ولی حقیقتی واحد به نام اسلام چنان در فکر آنها متبلور شده است که تفاوت آن بین کفر و اسلام است ولی هر دو بر حق هستند. دین حقیقتی واحد است ولی هر کسی با توجه به سطح دانش و فکرش می تواند آن را جوری بفهمد. اگر خداوند می خواست همه مردم جهان را یک امت یکنواخت می ساخت. قانون تضاد و اختلاف عامل هر حرکت و هر تکاملی است. اختلاف فکری موجب پیشرفت و رسیدن به حقیقت است. در یک جامعه پویا، همگان حق فکر کردن دارند و حق دارند نتایج افکار و تحقیقاتشان را بیان کنند چه مخالف با دیگران باشد و چه موافق.
زندگی یعنی انرژی و کار. انرژی هم از نیرو محرکه بدست می آید و اختلاف بین دو چیز باعث بوجود آمدن نیرو محرکه می شود.
اختلاف دما بین دو نقطه باعث انتقال حرارت می شود.
اختلاف غلظت بین دو ماده باعث انتقال جرم می شود.
اختلاف پتانسیل الکتریکی بین دو نقطه، باعث جریان الکتریکی بین آن دو نقطه می شود.
اختلاف فشار بین بین دو نقطه باعث به حرکت در آمدن سیال می شود.
اختلاف روحی زن و مرد باعث شکل گرفتن عشق می شود.
اختلاف جسمی زن و مرد باعث ایجاد لذت جنسی می شود
.اختلاف...................................................................
اختلاف عامل زندگی است و حتی می توان پا را فراتر گذاشت و نه فقط اختلاف بلکه تضاد را عامل زندگی و اساس دنیا دانست. اساس جهان بر تضاد است. از روز اول که هابیل و قابیل با هم جنگیده اند و تا ابد که جنگ ادامه دارد. اساس جامعه هم بر تضاد است همیشه ۲ طبقه متضاد در جامعه وجود دارد مردم و جهان.
در افکار و عقاید هم همینطور می باشد. اختلاف و تضاد باید وجود داشته باشد تا زندگی فکری و عقلی وجود داشته باشد. یکنواخت اندیشی و قالبی فکر کردن باعث مرگ فکری می شود. قانون تناقض بقا که در حیوانات وجود دارد در فکر ها و اندیشه ها هم صادق است . فکر و اندیشه ای که مخالف نداشته باشد دشمن نداشته باشد مرده است و می میرد.
آزادی اندیشه و اختلاف نظر لازمه یک جامعه پویا است. چه در بحث های علمی و چه اعتقادی . وحدت علمی مرگ است . جامعه ای که در آن قالب های علمی و اعتقادی وجود دارد ۲حالت بیشتر ندارد، یا استبدادی است و یا فکر و اندیشه ها مرده است. از خصوصیات جامعه زنده کشمکش علمی و اعتقادی است. این قضیه در دین هم صادق است. برداشتی که من از دین دارم اگر با برداشت همه علما و مراجع دینی فرق و اختلاف دارد دلیلی حتمی بر باطل بودن من نیست. بلکه حقیقت در قالب های فکری من و آنها با هم اختلاف شکل و ظاهر دارد. ابوذر و سلمان را حتما می شناسید . ۲ نفر از بزرگترین مسلمانان هستند. حضرت محمد درباره آنها می گوید:"اگر ابوذر به اسلامی که در قلب سلمان است پی ببرد، او را مرتد می خواند" آنها هر دو مسلمان واقعی هستند. ولی حقیقتی واحد به نام اسلام چنان در فکر آنها متبلور شده است که تفاوت آن بین کفر و اسلام است ولی هر دو بر حق هستند. دین حقیقتی واحد است ولی هر کسی با توجه به سطح دانش و فکرش می تواند آن را جوری بفهمد. اگر خداوند می خواست همه مردم جهان را یک امت یکنواخت می ساخت. قانون تضاد و اختلاف عامل هر حرکت و هر تکاملی است. اختلاف فکری موجب پیشرفت و رسیدن به حقیقت است. در یک جامعه پویا، همگان حق فکر کردن دارند و حق دارند نتایج افکار و تحقیقاتشان را بیان کنند چه مخالف با دیگران باشد و چه موافق.