مشروعیت یا عدم مشروعیت جمهوری اسلامی؟
Thursday, July 06, 2006
مدتها از تعریفی که محمد جواد لاریجانی برای مشروعیت و مقبولیت نظام ارائه داده است، گذشته است. در تعریف او که در زمان خودش مورد تایید همگان در داخل کشور قرار گرفت مشروعیت نظام از تصدیق ولایت فقیه و مقبولیت آن از تایید مردم بدست می آید. این تعریف خود یحثهای فراراوان می طلبد. اما مشروعیتی که در این مقاله مورد بحث است همان مقبولیت مردم است ؛ اینکه نظام دارای استانداردهای بین المللی مشروعیت سیاسی می باشد یا نه؟
ابتدا، استانداردها کدام است؟ در نظام های حکومتی که در آنها انتخابات آزاد برگزار می شود؛ معیار مشروعیت ، میزان مشارکت است. نرخ مشارکت 45 تا 70 درصد را کف و سقف یک نظام سیاسی در جذب مشارکت عمومی اعلام کرده اند. کف که مشخص است، کمتر از آن نشاندهنده نارضایتی ها در داخل کشور است که تکرار چنین قضیه ای در انتخابات بعدی به بحران مشروعیت سیاسی ختم می شود. اما چرا سقف؟ مگر میزان مشارکت مردم سقفی دارد؟ چرا حضور 100 درصدی با کمی کمتر از ان در محدوده نظام های سیاسی مشروع نمی گنجد؟ بنظرم می آید حضور 100 درصدی می تواند
۱-نشان دهنده اجبار برای حضور باشد، مثل آنچه در انتخابات عراق در زمان صدام حسین روی داد.
۲-نشان از التهاب سیاسی و حتی اقتصادی در کشور باشد که مردم بجای ریختن در خیابان ها و قیام علیه حکومت و نظام به پای صندوق های رای رفته و تحول مورد نظر خویش را رقم می زنند (خرداد 76)
۳- انتخاباتی که در کمترین فواصل زمانی بعد از تغییرات و تحولات عظیم در کشور انجام می شود .( انتخاباتی که در فواصل سال های 58 تا 60 روی داد).
اما در نظام جمهوری اسلامی چه خبر است؟ آنچه که از آمار بر می آید این است که تقریبا تمامی انتخابات ایران با نرخ مشارکتی بیش ار 50 درصد بدست آمده است که بر اساس آن سازمان های جهانی نظام جمهوری اسلامی را نظامی مشروع قلمداد می کنند. اما در اینجا چند مورد قابل بحث وجود دارد:
1- این آمار چقدر درست است؟ اینکه این آمار واقعی است یا نه؟ را کسی نمی تواند بفهمد؛ فقط می توان بر اساس شواهد موجود ارزیابی کرد. بر این اساس و حضور نسبی مردم در روز انتخابات در حوزه های رای گیری و حضور زیاد خبرنگاران خارجی و داخلی در حوزه های رای گیری و شمارش آرا می توان تا حدود زیادی به این آرا اعتماد کرد و شاید میزان خطای ان کمتر از 5 % باشد.
2- عدم حضور اپوزیسیون در انتخابات: اینکه فردی از اپوزیسیون در انتخابات نمی تواند نامزد شود بیان کننده انتخابات نابرابر در ایران نیست. چون
الف- در هیچ کجای دنیا کسی که قانون اساسی یک نظام را قبول ندارد نمی تواند نامزد انتخابات شود. (حال اینکه این قانون اساسی که در شور و شوق انقلابی مردم ایران در سال 58 به تصویب و تایید مردم رسید، امروزه چقدر مورد مقبول مردم است، خود بحثی دیگر می طلبد).
ب- عدم محبوبیت گرو های اپوزیسیون در ایران بعلت ناآگاهی از شرایط داخل کشور و بدبینی های بیش از حد آنان تا بدان حد که در گزارش گنگره آمریکا درباره ایران از آنها بعنوان نیروهای مخالف بدون محبوبیت ذکر شده است
3- عوامل تشویقی و تنبیهی در انتخابات : وجود این عوامل را نمی توان نادیده گرفت و البته آمار درستی هم در دست نیست که بتوان تاثیر آن را فهمید ولی من فکر می کنم این عامل تاثیر چندانی در انتخابات نداشته باشد و البته باید این نکته را در نظر داشت که عوامل مشابه در کشورهای حتی پیشرفته مورد استفاده قرار می گیرد.با توجه به عوامل بالا ، مشخص می شود این نظام دارای مشروعیت می باشد و حتی پیشنهاد امریکا برای مذاکره را می توان دلیلی بر آن دانست که آنها نیز به مشروعیت این نظام پی برده اند.
اما براستی چقدر این مشروعیت در زندگی و افکار مردم متجلی می باشد. منتظر بحث های بعدی ام باشید.
ابتدا، استانداردها کدام است؟ در نظام های حکومتی که در آنها انتخابات آزاد برگزار می شود؛ معیار مشروعیت ، میزان مشارکت است. نرخ مشارکت 45 تا 70 درصد را کف و سقف یک نظام سیاسی در جذب مشارکت عمومی اعلام کرده اند. کف که مشخص است، کمتر از آن نشاندهنده نارضایتی ها در داخل کشور است که تکرار چنین قضیه ای در انتخابات بعدی به بحران مشروعیت سیاسی ختم می شود. اما چرا سقف؟ مگر میزان مشارکت مردم سقفی دارد؟ چرا حضور 100 درصدی با کمی کمتر از ان در محدوده نظام های سیاسی مشروع نمی گنجد؟ بنظرم می آید حضور 100 درصدی می تواند
۱-نشان دهنده اجبار برای حضور باشد، مثل آنچه در انتخابات عراق در زمان صدام حسین روی داد.
۲-نشان از التهاب سیاسی و حتی اقتصادی در کشور باشد که مردم بجای ریختن در خیابان ها و قیام علیه حکومت و نظام به پای صندوق های رای رفته و تحول مورد نظر خویش را رقم می زنند (خرداد 76)
۳- انتخاباتی که در کمترین فواصل زمانی بعد از تغییرات و تحولات عظیم در کشور انجام می شود .( انتخاباتی که در فواصل سال های 58 تا 60 روی داد).
اما در نظام جمهوری اسلامی چه خبر است؟ آنچه که از آمار بر می آید این است که تقریبا تمامی انتخابات ایران با نرخ مشارکتی بیش ار 50 درصد بدست آمده است که بر اساس آن سازمان های جهانی نظام جمهوری اسلامی را نظامی مشروع قلمداد می کنند. اما در اینجا چند مورد قابل بحث وجود دارد:
1- این آمار چقدر درست است؟ اینکه این آمار واقعی است یا نه؟ را کسی نمی تواند بفهمد؛ فقط می توان بر اساس شواهد موجود ارزیابی کرد. بر این اساس و حضور نسبی مردم در روز انتخابات در حوزه های رای گیری و حضور زیاد خبرنگاران خارجی و داخلی در حوزه های رای گیری و شمارش آرا می توان تا حدود زیادی به این آرا اعتماد کرد و شاید میزان خطای ان کمتر از 5 % باشد.
2- عدم حضور اپوزیسیون در انتخابات: اینکه فردی از اپوزیسیون در انتخابات نمی تواند نامزد شود بیان کننده انتخابات نابرابر در ایران نیست. چون
الف- در هیچ کجای دنیا کسی که قانون اساسی یک نظام را قبول ندارد نمی تواند نامزد انتخابات شود. (حال اینکه این قانون اساسی که در شور و شوق انقلابی مردم ایران در سال 58 به تصویب و تایید مردم رسید، امروزه چقدر مورد مقبول مردم است، خود بحثی دیگر می طلبد).
ب- عدم محبوبیت گرو های اپوزیسیون در ایران بعلت ناآگاهی از شرایط داخل کشور و بدبینی های بیش از حد آنان تا بدان حد که در گزارش گنگره آمریکا درباره ایران از آنها بعنوان نیروهای مخالف بدون محبوبیت ذکر شده است
3- عوامل تشویقی و تنبیهی در انتخابات : وجود این عوامل را نمی توان نادیده گرفت و البته آمار درستی هم در دست نیست که بتوان تاثیر آن را فهمید ولی من فکر می کنم این عامل تاثیر چندانی در انتخابات نداشته باشد و البته باید این نکته را در نظر داشت که عوامل مشابه در کشورهای حتی پیشرفته مورد استفاده قرار می گیرد.با توجه به عوامل بالا ، مشخص می شود این نظام دارای مشروعیت می باشد و حتی پیشنهاد امریکا برای مذاکره را می توان دلیلی بر آن دانست که آنها نیز به مشروعیت این نظام پی برده اند.
اما براستی چقدر این مشروعیت در زندگی و افکار مردم متجلی می باشد. منتظر بحث های بعدی ام باشید.