آسیب شناسی گروه های فمینیستی
Saturday, July 15, 2006
هر سازمان و گروهی که شروع به کار می کند، هدفهای بلند مدت را برای فعالیت هایشان در نظر می گیرند. من نمی دانم این گروه های فمینیستی چنین هدفیهایی برای خود در نظر گرفته اند یا نه. اما مسلما همه کارهایی که بشر انجام میدهد یک هدف غایی دارد و آن پیشرفت نوع بشر است.
در این که گروههای فمینیستی برای حل مشکلات زنان تاسیس شده اند شکی نیست ، لذا باید ابتدا مشکلات زنان را شناخت. از شروع کار این گروه ها تا کنون، اینان به بررسی ۲ دسته از مشکلات زنان پرداخته اند.
۱- مشکلاتی از نوع آزادیخواهی، دموکراسی، حقوق بشر و ... مربوط به قشر های خاصی از جامعه شهری است.
۲- مشکلاتی از نوع طلاق ، تعصبات بیجا، ضرب و شتم که مربوط به قشرهایی از جامعه شهری و روستایی است.
ولی با یک حساب سرانگشتی می توان دریافت که اکثر زنان ایرانی دارای چنین مشکلاتی نمی باشند و هنوز هم تصویر خانواده هایی شامل زن و شوهر و فرزندان که با آرامی و در ظاهری خوشبخت در کنار یکدیگر زندگی می کنند، تصویری ایده آل از خانواده بنظر می رسد. در این نوع خانواده ها، زن و شوهر هیچکدام گله ای از زندگی ندارند و راضی بنظر می رسند و با خوب و بد زندگی سازگارند. این خانواده ها بیشتر از جوامع متوسط روستایی و شهری هستند و پدر سالاری در آنها امری طبیعی است. مشکل دقیقا همین جا است. شاید از نظر تاریخی و فرهنگی و دینی پدر سالاری امری طبیعی باشد ولی نمی توانیم چنین چیزی را برای مرد یا زن طبیعی و ذاتی بدانیم و حتی اگر باشد در راستای میل به سوی پیشرفت نیست. فعالیت های بشری چون در راستای میل یه سوی پیشرفت بشری است حتی باید با طبیعیات بشری که نامتناجس با پیشرفت نهایی است مقابله کند.
بر طبق تضاد حاکم بر دنیا که بر اساس آن جامعه داری ۲ قشر جدا از هم مردم و حکومت است گروه های فمینیستی و دیگر گروه های برخاسته از مردم برای رسیدن به هدف هایشان به رویارویی با حکومت می پردازند، در حالیکه برای رسیدن به آن هدف نهایی ابتدا و قبل از هر کاری باید آگاهی داد. هنوز اکثریت زنان ایرانی نمی دانند که در مرتبه ای مساوی با شوهران خویش هستند و نمی دانند که باید هر آنچه که برای طرف مقابل می خواهند برای خود نیز بخواهند. نه اینکه از اشتباهات شوهر با بیان این جمله که "او مرد است" بگذرند و یا کوچک شمرند ولی اشتباهات خود را بعنوان یک زن غیر قابل بخشش بدانند.
گروه های فمینیستی زمانی موفق خواهند بود که قبل از هر فعالیتی به مردم آگاهی دهند و در دیگر قشرهای جامعه هم نفوذ کنند تا مشکلات خاموش آنها را نیز دریابند.
در این که گروههای فمینیستی برای حل مشکلات زنان تاسیس شده اند شکی نیست ، لذا باید ابتدا مشکلات زنان را شناخت. از شروع کار این گروه ها تا کنون، اینان به بررسی ۲ دسته از مشکلات زنان پرداخته اند.
۱- مشکلاتی از نوع آزادیخواهی، دموکراسی، حقوق بشر و ... مربوط به قشر های خاصی از جامعه شهری است.
۲- مشکلاتی از نوع طلاق ، تعصبات بیجا، ضرب و شتم که مربوط به قشرهایی از جامعه شهری و روستایی است.
ولی با یک حساب سرانگشتی می توان دریافت که اکثر زنان ایرانی دارای چنین مشکلاتی نمی باشند و هنوز هم تصویر خانواده هایی شامل زن و شوهر و فرزندان که با آرامی و در ظاهری خوشبخت در کنار یکدیگر زندگی می کنند، تصویری ایده آل از خانواده بنظر می رسد. در این نوع خانواده ها، زن و شوهر هیچکدام گله ای از زندگی ندارند و راضی بنظر می رسند و با خوب و بد زندگی سازگارند. این خانواده ها بیشتر از جوامع متوسط روستایی و شهری هستند و پدر سالاری در آنها امری طبیعی است. مشکل دقیقا همین جا است. شاید از نظر تاریخی و فرهنگی و دینی پدر سالاری امری طبیعی باشد ولی نمی توانیم چنین چیزی را برای مرد یا زن طبیعی و ذاتی بدانیم و حتی اگر باشد در راستای میل به سوی پیشرفت نیست. فعالیت های بشری چون در راستای میل یه سوی پیشرفت بشری است حتی باید با طبیعیات بشری که نامتناجس با پیشرفت نهایی است مقابله کند.
بر طبق تضاد حاکم بر دنیا که بر اساس آن جامعه داری ۲ قشر جدا از هم مردم و حکومت است گروه های فمینیستی و دیگر گروه های برخاسته از مردم برای رسیدن به هدف هایشان به رویارویی با حکومت می پردازند، در حالیکه برای رسیدن به آن هدف نهایی ابتدا و قبل از هر کاری باید آگاهی داد. هنوز اکثریت زنان ایرانی نمی دانند که در مرتبه ای مساوی با شوهران خویش هستند و نمی دانند که باید هر آنچه که برای طرف مقابل می خواهند برای خود نیز بخواهند. نه اینکه از اشتباهات شوهر با بیان این جمله که "او مرد است" بگذرند و یا کوچک شمرند ولی اشتباهات خود را بعنوان یک زن غیر قابل بخشش بدانند.
گروه های فمینیستی زمانی موفق خواهند بود که قبل از هر فعالیتی به مردم آگاهی دهند و در دیگر قشرهای جامعه هم نفوذ کنند تا مشکلات خاموش آنها را نیز دریابند.