امیر می گوید:"کاش دلم دست داشت" اما من...
Saturday, September 09, 2006
امیر می گوید کاش دلش دست داشت تا دل بانویش را بغل می کرد. اما من جز به بغل کردن خودت به چیز دیگری نمی اندیشم. دوست ندارم که دلم دست داشته باشد که نگذارد دلت به جای دیگر برود. دوست دارم به هر کجا که می خواهد برود، چون می دانم که به سوی دلم بر می گردد. دلم می خواهد دلت آزاد باشد و برای دلم باشد. شاید شاید شاید دلم می خواهد که دلم پا داشته باشد که به هر کجا که این دل چموشت برود، دل من هم گام به گامش برود. دلم می خواهد به هر سرایی که باشی من هم باشم، نه انکه من به هر سرایی باشم تو هم باشی. دلم برایت تنگ است فاطیما!