اخلاق خدایان
Saturday, July 28, 2007
"اخلاق خدایان" شامل 8 مقاله هستش. دکتر عبدالکریم سروش در این مقاله ها کوشیده که تا آزادی را برتر از عدالت نشان بده و در واقع او معتقده در سایه آزادی، عدالت نیز دست یافتنیه.
1-"اخلاق خدایان: اخلاق برتر وجود ندارد." در این مقاله دکتر بیان می کنه که بالاترین مصلحت، اونه که هیچ مصلحت اعلایی اخلاق را در کام خود فرو نبره و همه مصالح تابع احکام اخلاقی باشن و هر عمل غیر اخلاقی (شکنجه، عوام فریبی، دروغ پردازی و...) رو به نام عدل و یا حفظ عفت اجتماعی، نباید اخلاقی نامید.
2-"معیشت و فضیلت" این مقاله به نقد زندگی صوفیانه و زاهدانه و زندگی در تنگنا می پردازه و جهل رو نتیجه فقر و توسعه و ثروت رو لازمه زندگی بشر می دانه. "بزرگترین دیکتاتوری، دیکتاتوری فقر و جهل است." بنظر دکتر سروش پرواز روح در فضای معنا در جوامع توسعه یافته و ثروتمند محتمل تره.
3-"آزادی چون روش" در این مقاله ابتدا معانی و کاربردهای مختلف آزادی بیان شده و سپس کاربرد و مفهوم نویی از آزادی بیان میشه. آزادی علاوه بر اینکه حقی برای شهروندان جامعه هست بنظر دکتر سروش روشی موفق برای حکمرانی حاکمان نیز هست. حاکمان برای حکومت کردن نیاز به شناخت مردم دارن و جز در سایه آزادی باطن مردم شناسایی نمیشه. آزادی عامل فحشاء نیست بلکه آشکار کننده فحشاست .
4-"رهایی از یقین و یقین به رهایی" با اشاره به 3 ضلع لیبرالیسم(اقتصادی، سیاسی، معرفتی) به مدح و ستایش لیبرالیسم می پردازه. جامعه دینی جامعه ایه که به یقین رسیده درحالیکه لیبرالیسم رهایی از یقینه. دکتر سروش دین حکومتی را مذموم می شمره و آن رو غل و زنجیری بر پاهای محققین و معرفت اندیشان می دونه.
5- "اصناف دین ورزی" دین ورزی به 3 گونه تقسیم میشه. 1- مصلحت اندیش 2-معرفت اندیش 3-تجربت اندیش. دین ورزی مصلح اندیش دینی برای عامه مردمه که ثبات فلج گونه داره. دین ورزی معرفت اندیش دینی بی ثبات و سیال که از چندین منبع تغذیه میشه. دین ورزی تجربت اندیش، دین ورزی عشقی، کشفی، یقینی و فردیه. خدا در دین مصلت اندیش یک سلطان، در دین معرفت اندیش یک راز و در دین تجربت اندیش یک معشوقه .
6-"ایمان و امید" دکتر مساله کم شدن دیندارن در قرن اخیر رو متوجه دین ورزان مصلحت اندیش می دونه و اعتقاد داره که دین ورزی معرفت اندیش بسط و توسعه نیز یافته.
7-"ذهنیت مشوش، هویت مشوش" هویت آشفته ایرانیان متاثر از ذهنیت مشوش ایرانیه. عدم تعادل فرهنگی سبب ساز ذهنیت مشوش ایرانیان شده. تعادل فرهنگی در جامعه در گرو تعادل قوای حیرت و قوای دقته. این توازن زمان زیادیه که در فرهنگ ایرانی- اسلامی ما بر اثر غلبه قوای حیرت (شعر، تصوف،...) بهم خورده. کمک گرفتن از قوای دقت (علم،منطق، فلسفه،...) می تونه این هویت مشوش رو سامان بده.
8-"عدالت و قانون" در این مقاله دکتر عبدالکریم سروش می کوشه تفاوت های حکم فقهی و قانون اجتماعی رو بیان کنه. قانون اجتماعی برخواسته از اراده مردمه بنابراین حکم فقهی منزلت قانون اجتماعی رو نداره.