انسان سازی یا جامعه سازی
Sunday, May 06, 2007
یه بحثی رو شروع کرده بودم تو وبلاگ قدیمیم درباره شناخت عمیق تر فیمینسم، مبنی بر اینکه فیمینیسم فقط مبارزه برای رفع یه سری تبعیض در جامعه نیست. فیمینسم فقط چند اشکال بر ماده های قانون و فتواهای شرعی نیست. این مسائل فقط بخش های کوچکی از مکتب فیمینسم رو تشکیل میده. در واقع فیمینیسم یه ایدئولوژی در نظام های الهیاتی جهان و یه نظام فلسفی و یه مکتب جدید در عرصه فرهنگ و هنره، فیمینیسم اعتراضی است بر قرائت مردسالارانه از دین، از فلسفه، از ادبیات و از همه ارکان زندگی. اما اون بحث با فیلتر شدن چند باره وبلاگهام ناتموم موند و فعلا هم قصد ادامه دادن اون بحث رو ندارم. در اینجا می خوام به جنبه دیگری از فیمینیسم و مبارزه زنان بپردازم. سوال اینه که گروههای فیمینستی اول باید به عضو گیری و تربیت نیرو بپردازند (انسان سازی) سپس این انسان ها جامعه مطلوب فیمینست ها رو تشکیل بدن (جامعه سازی) یا ابتدا باید با جامعه چالش داشت و جامعه را آماده و ساخت (جامعه سازی) که در عرصه اون جامعه انسان ها ساخته بشن(انسان سازی)؟؟؟ میشه گفت هر دو در یه جامعه غیر ممکنه، از یه طرف اگه بخوایم به اول به انسان سازی بپردازیم جامعه ای که مخالف ماست (جامعه مخالف می تونه دولت و یا گروه های مختلف اجتماعی قدرتمند باشه) چنین اجازه ای رو به ما نمیده که همه انسان ها رو تربیت کنیم. از طرفی جامعه سازی (تغییر قوانین و رفع تبعیض های قانونی) برای انسان هایی که هنوز خودشون تربیت نشده اند و فرهنگ جدید در اونها جای نیفتاده، هیچ سودی نداره در ضمن اگر جامعه قرار بود بهمین راحتی ها ساخته بشه که چه نیازی به مبارزه بود. اینجاست که نیاز به گروه پیشرو بوجود میاد. گروهی که باید بر اساس اصول فیمینسم ساخته و پرداخته بشه. در این گروه آدم ها بصورت انفرادی و تک تک تربیت میشن. افراد این گروه باید علاوه بر آمادگی فکری و ذهنی، یک گروه انقلابی و اجتماعی فعال باشه. انسان سازی محدود به همین گروه خواهد بود. سپس این گروه می تونه جامعه را دگرگون کنه و نظام و فکر و اصول مورد نظرش رو در جامعه حاکم کنه و اونوقت جامعه سازی شروع میشه. مرحله فرد سازی در گروه پیشرو و جامعه سازی در مرحله بعد بارها و بارها در تاریخ تکرار شده، همیشه رهبران و یا مکاتب برای اینکه به اهداف خودشون برسن قبل از هر چیز به تربیت یاران وفاداری مشغول می شدندکه در عین اینکه از نظر فکری در سطح بالایی می بودن شور انقلابی و اجتماعی کافی رو نیز می داشتند. شاید بارزترین نمونه اونو در صدر اسلام ببینیم. چند سالی که پیامبر در مکه به رسالت می پرداختن به تربیت افراد مشغول بودند و حتی تمامی سوره های قرآن که در مکه نازل شد به اصول فردی اشاره می کنه و پس از ساخت چنین گروهی پیامبر به مدینه میرن و اونجا به ساخت جامعه مشغول میشن.